همانگونه که سال گذشته عدهای تلاش میکردند بدیلی کاریکاتوری از انقلاب اسلامی ارائه دهند تا چهره و هویت حقیقی انقلاب اسلامی را با معیارها و شاخصهای غربی همسان نمایند، عدهای نیز درصدد هستند تا در «گفتمان متحد ضد فتنه» رخنه ایجاد کنند. به تعبیر بهتر، عدهای به دنبال آن هستند تا برای گفتمان غالب فتنه ستیزی، مصداقها و مدلهایی ارائه دهند تا تمرکز افکار عمومی بر کانون فتنه کم شده یا از بین برود.
وقتی به طور مداوم سخن از فتنههای بزرگتر در آینده میشود، تلاش جهت بدیلسازی و انحراف در مسیر اصلی فتنه بیشتر رخ مینماید. البته همه کسانی که به دنبال بدیلسازی هستند الزاماً انسانهای مریض و آلوده نیستند اما به خاطر ضعف بصیرت یا عدم توجه به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر اصلی و فرعی بودن مسائل کشور نمیدانند که با بدیلسازی خویش چه خدمتی به کانون فتنه میکنند. فتنه موجود، فتنهای رؤیت شده، قابل قضاوت و قابل شاخصگذاری است اما برای بدیلسازی متأسفانه به تحلیل روی آورده میشود و با آیندهپژوهی ذهنی تلاش میشود آلترناتیوی برای فتنه موجود تراشیده شود. یکی از شاخصهای فتنهسازان این است که فتنه موجود را فتنهای کاملاً مرده میپندارند و به همین بهانه با شیفت پارادایمی افکار عمومی به نقاط دیگر، تلاش میکنند نگاه فتنهستیزانه ملت را در راستای اهداف سیاسی آینده خود به کار گیرند. خصوصاً اگر بدیلسازی برای فتنه، در رقابتی آلوده، بین نحلههای مختلف اصولگرایی اتفاق بیفتد بسیار شکننده خواهد بود و انرژی متراکم حزب الله و ملت فتنهستیز را در مسیر باطلی قرار خواهد داد که از قضا همان خواسته کانون فتنه موجود است.
با توجه به اقتدار و مشروعیت مردمی نظام جمهوری اسلامی نمیتوان هر حرکت کودکانه را فتنه نامید و برای معرفی آن جریانسازی کرد. فتنه در نظام جمهوری اسلامی ایران از دو خصیصه اصلی و فراسلیقهای برخوردار است که همه تحلیلگران و قضاوتکنندگان باید این شاخص را مدنظر داشته باشند: 1- فتنههای موجود در انقلاب اسلامی تاکنون، هدف اساسی خود را ضربه به بنیانهای اصلی نظام قرار دادهاند و معمولاً مشروعیت مردمی و کارآمدی نظام را نشانه رفتهاند. 2- فتنههای موجود در انقلاب اسلامی معمولاً یا پشتوانه مستقیم خارجی داشته یا در راستای اهداف استکبار قرار گرفته است.
شاید از دو شاخص مذکور، بند اول آن فقط توسط نخبگان و خواص قابل فهم و درک باشد اما بعد دوم آن برای توده مردم نیز قابل درک و فهم است و دقیقاً به همین خاطر است که حضور گسترده مردمی در جمهوری اسلامی درمان فتنههای گذشته تاکنون بوده است. بنابراین هر حرکت انحرافی کوچک یا سلیقه متفاوت را نمیتوان فتنه نامید. کسانی مسائل دست چندم و بیاثر را فتنه مینامند که خود را عین جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی تفسیر کنند و بدین صورت در تطبیق عین با بدل، به این نتیجه میرسند که از گفتمان فتنهستیزی موجود در راستای اهداف سیاسی خود استفاده کنند. اگر وابستگان به جریان فتنه درصدد بدیلسازی برای فتنه باشند، امری کاملاً طبیعی است. همانگونه که تاکنون دولت و برخی نهادهای حافظ نظام را اینگونه معرفی کردند اما بدیلسازی توسط خرده گفتمانهای درون گفتمان اصولگرایی نمیتواند واجد شرایط فتنه باشد، بلکه به عکس در راستای خدمت به فتنه است. مخالفان مشی فلان فرد را فتنهگر نامیدن یا با تولید مقالات مختلف درصدد ایجاد میدان تیر در شب تاریک بر آمدن، نه تنها مشکل را از حال و آینده نظام حل نمیکند بلکه حاشیهای امن را برای اصحاب فتنه به وجود میآورد. بدیلسازی فتنه ایجاد چتر حمایتی برای فتنه اصلی است و نباید از یاد ببریم که مقام معظم رهبری «جرم بزرگ» را فتنه خواندند. جرم بزرگ چیست؟ جرم بزرگ همان حرکت و نیتهای آلودهای بود که رأی 40 میلیونی را «خیمهشب بازی» خواند و در مقابل چشم ملتهای اسلامی از نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران هتک حرمت کرد. فتنه آن چیزی بود که ولایت و مردمسالاری را توأمان نشانه رفته بود و موجب ورود عریان دشمنان دیرینه به صحنه شد. اطلاق فتنه به کجسلیقگیها، تمایزسازی تصنعی، ضعفهای خصلتی و... نوعی سادهاندیشی است. بنابراین نیروهای انقلاب اسلامی ضمن رصد تمام پدیدهها و حوادث سیاسی- اجتماعی آینده، باید محوریت فتنه را در فضای ذهنی خود بیجهت جابهجا ننماید که در این صورت تنشهای درونگفتمانی، انرژی روانی و آمادگی میدانی را در مسیر باطل خودساخته هدر خواهد داد. خواسته کانون فتنه نیز همین است.